مجموعه ای از مناجات های زیبا با امام زمان (عج) با نوای حاج سیدمهدی میرداماد
مجموعه ای بسیار زیبا از مناجات با امام زمان عجل الله
با نوای گرم ذاکر اهل بیت (ع) حاج سید مهدی میرداماد
چهت دانلود با ذکر یک صلوات به نیت ظهور آقا به ادامه مطلب بروید ...
مجموعه ای بسیار زیبا از مناجات با امام زمان عجل الله
با نوای گرم ذاکر اهل بیت (ع) حاج سید مهدی میرداماد
چهت دانلود با ذکر یک صلوات به نیت ظهور آقا به ادامه مطلب بروید ...
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سال ها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
++ شاعــــر : محمدجواد پرچمی ++
در جامعه امروزی كه زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و ما به عنوان انسان هایی قلمداد می شویم كه به اصطلاح منتظر ظهور آقا و ولی نعمتمان هستیم؛ متاسفانه همه چیز است غیر از انتظار.....
همه وقتی نام امام زمان را می شنوند در ظاهر آهی كشیده، و می گویند كاش می آمد و همین و بس!
اما آیا تا بحال هیچكداممان به این اندیشیده ایم كه واقعا منتظر واقعی كیست و آیا ما صلاحیت نام منتظر صاحب الزمان را داریم؟!
جند لحظه ای جدا از فكر به امور و مشغله های مادی مان بیایید با هم بنشینیم و شرایط یك منتظر را بخوانیم و در عین صداقت قلبی تاملی كنیم كه آیا اینگونه ایم... و بعد خودمان پاسخ این پرسش را بدهیم كه آیا ما هم منتظریم!!
و اما... .
منتظر باید در زمینه ى روحى آمادگى بالایى داشته باشد تا در برابر حوادث و مصیبت ها از كوره در نرود و بتواند بار سنگین رسالت و آگاهى هاى عظیم را به دوش بگیرد. در واقع ، ظرفیت وجودى انسان را در كنار گرفتارى ها مقاوم مى سازد و همین است كه مى بینیم وقتى منتظر دعا مى كند،
معرفت و شناخت را مى خواهد:
اللهم عرفنى نفسك .... .
خدایا! خودت را به من بشناسان .
و ثبات قدم را مى خواهد: ثبتنى على دینك .
كم توقعى و صبر را مى خواهد: صبّر نى على ذلك .
منتظر باید از آن چنان روحیه اى برخودار شود كه همراه رنج ها و سختى ها، راحتى ها را داشته باشد؛ زیرا كه در زمان غیبت ، مردم مورد سخت ترین امتحانات قرار مى گیرند و زیر و رو مى شوند. چنان چه امام باقر علیه السّلام در پاسخ یكى از یاران كه پرسید: فرج شما چه وقت است ؟ فرمودند:
هیهات، هیهات لا تكون فرجنا حتى تغربلوا ثم تغربلوا - یقولها ثلاثا - حتى یذهب الكدر و یبقى الصفور
هیهات، فرج ما نرسد تا غربال شوید، باز هم غربال شوید و باز هم غربال شوید تا این كه كدورت ها برود و صافى و صفا بماند.
ایجاد روحیه ، امر مهمى است كه در دوره ى انتظار باید حاصل شود.
اما شرایط بعدی اینكه: منتظر باید طرح و نقشه داشته باشد و با توجه به طرح و نقشه ى سازندگى ، خود دنبال مصالح و لوازمى باشد كه قبلا طرح و برنامه ى آن را كشیده است .
انسانى كه منتظر است و خودش را میوه ى هستى مى بیند و آدمى كه در او همت هاى بلند شكل مى گیرد و مسۆولیت هاى بزرگ پذیرفته مى شود، نمى تواند فقر و جهل و فسق و شرك و كفر را تحمل كند. او در خود و در اجتماع ، در پى این ارزش هاى بالاتر مى گردد و براى این ارزش هاى مقدس مجبور است كه طرحى بریزد.
ویژگی دیگر منتظر این است كه هیچ گاه بن بستى ندارد؛ چون اگر در مقام عمل دچار شك شود، اصول عملیه برای او در این گونه موارد راه گشاست و این از بزرگ ترین نعمت هایى است كه در نظام اصول اسلامى به ما ارزانى شده و از آن غافلیم چون جایگاه آن را نمى دانیم و فقط در احكام از آن استفاده مى كنیم .
از كتاب و میزان كه بگذریم در مرحله ى عمل باید به آفات عمل نیز توجه شود؛ چون مۆمن منتظر، ممكن است در مرحله ى عمل با آفت هایى مواجه شود و تمام آن چه را كه به دست آورده هم چون شیطان یك جا از دست بدهد.
منتظر در مرحله ى آمادگى عملى براى این كه از آفات عمل مصون بماند، همواره به نكات زیر نیز توجه دارد:
1) مبناى عملش جوّ و روح جمعى و چشم و هم چشمى نباشد، بلكه شهادت و دیدار آتش و بهشت كه باشد. مۆمن شغل من الجنة و النار امام مى بیند هر كلمه ى او و هر حركت او یا به آتش و یا به بهشت راه دارد؛ با این شناخت مشغول مى شود و از آفت توقع مزد و سپاس از دیگران رها مى شود و تا حد ایثار حركت مى كند و تازه خود را بدهكار هم مى داند.
2) منتظر باید عمل را جدا از حجم و مقدارش با توانایى خود بسنجد، نه با دارایى ها؛ زیرا: لیس للانسان الا ما سعى با شناخت خصلت هاى عمل یعنى سعى از زیاد شمردن كارهاى خوب و كم دیدن كارهاى شر رهایى مى یابیم ؛ زیرا خیرى كه زیادش مى بینى ، عقیم مى ماند و شرّى كه اندكش مى شمارى ، مى زاید. باید به عكس رفتار كرد تا خیرها زیاد شوند و شرها عقیم بمانند
3) منتظر باید عملش در زمان و مكان مناسب انجام گیرد، چون درست است كه توّابین خون هاى خود را در راه امام حسین علیه السّلام دادند اما اگر این خون ها در روز تاسوعا به حسین مى رسید شاید عاشورایى پیش نمى آمد؛ زیرا: سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ
4) منتظر باید از افراط و تفریط برحذر ماند و از سنت جدا نشود؛ زیرا: لا نیة الا باصابة السنة
5) منتظر باید جهت و هدف عملش را مشخص كند؛ زیرا: من ابدى صفحته للحق هلك كسى كه رو در روى حق حركت كند، هلاك مى شود.
6) و در نهایت منتظر باید به ظاهر عمل مغرور نشود كه ارزش عمل متناسب با نیت هاست ؛ زیرا: حاسبوها قبل اءن تحاسبوا گفته اند، نه حاسبوا اعمالكم ؛ یعنى نیت هاى خود را محاسبه كنید.
آری باید گفت: آن كس كه در انتظار است ، آماده مى شود تا نقطه ضعف هاى خودش را پر كند و مانع ها را بشناسد و نقطه ضعف هایش را بیابد آنگاه بشود آن منتظری كه مورد نظر حضرت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف است.
منبع : سایت تبیان
خانه هامان ديگر توان استقامت ندارند
زمينيان به ستوه آمده اند
روزها به بيقراري مبدل شده
و زمان ، خواهان ايستادن است
مولاي من ، دنيا رنگ سياهي گرفته
اشك هاي يتيمان كوفه را يادت هست؟
غربت در و ديوار خانه را در پس نگاه ياس كبود چه ؟
مولا جان ،دوستان تو ديگر از پس تمسخر برخواهانت به ستوه آمده اند
چرا ، چرا ديگر از چاه و نخلستان صدايي نمي آيد؟
چرا محراب در سكوت است و دريا در خروش؟
مولا جان ، جواب قلب خسته ام را چه بدهم؟
به چه زباني بايد درد دلم را با تو بگوييم؟
مي دانم كه مي آيي و من به اميد آمدنت با سكوت ،
دست به آسمان خدا بلند ميكنم و ميگويم
« اللهم عجل لوليك الفرج »
صد مرتبه از داغ تو مردیم و نمردیم
شعر از حاج محمود كريمي
مولای من!
در میان شیعیان شما دلهایی است که مشتاق شما هستند
میان این دلها شما غریب نیستی آقا...
دلهایی هستند که شمارا طرد نکرده اند...
دلهایی است که از شما روگردان نیستند...
دلهایی هست که صدای "هل من ناصر ینصرنی" شما را درک می کنند.
آقا جان!
همه این دلها در روز جمعه زانوی غم به بغل می گیرند
و "این بقیه الله" را ندبه می کنند...!
یا مولا!
شما غریب نیستی ب عضی ازاین دلها غریب اند...!
مولای من!
تو را از خودت خواستن شیرینی مناجات من است.
گل نرگس!
خسته ام از این هیاهوها، به کدامین جمعه پناه ببرم؟!!
بسم الله
ابتدا متن عبارات و سپس ترجمه ای از آن را تقدیم می نماییم. امید آنکه همه ما نیز وظیفه خویش را در قبال مولایمان امام عصر(ع) به بهترین وجه انجام دهیم.

یا مولانا یاصاحب الزمان نحن نعلم علم الیقین أن زمان الشیخ أبو رمانة *زمان ملؤه الإیمان والإخلاص والزهد والإرتباط بکم إرتباطا قویا فاستجبت لهم وخلصتهم من کید ومکر وبطش النواصب والظالمین.
ای مولای ما ای امام زمان(ع)ما به خوبی می دانیم که در زمان شیخ ابورمانه (فردصالحی که درقضیه معروف"انار"واسطه بین مردم وامام(عج)شد) مردم ایمان قوی و اخلاص و زهد داشتند وارتباط شان با شما ارتباطی مستحکم بود که خواسته ی آنها را برآوردید و آنها را از مکر و فریب و سخت گیری های ناصبی ها و ظالمین نجات دادید
«یا مهدی أغثنا، یا مهدی أدرکنا، یا مهدی انصرنا»

باكدام آبروئي روزشمارش باشيم ؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشيم
سالها منتظر سيصدواندي مرد است
آنقدر مردنبوديم كه يارش باشيم
سالها درپي كار دل ما راه افتاد
يادمان رفت كمي درپي كارش باشيم
*******
هر کجا سلطان بود، دورش سپاه و لشکر است
پس چرا سلطان خوبان بي سپاه و لشکر است
با خبر باشــيد اي چشم انتظاران ظهــــور
بهترين سلطان عالم از همه تنهاتر است
*******
يوسف از جرم زليخا گر به زندان مي رود
يوسف زهرا ببين از جرم ما حبس ابد گرديده است
بقيه درادامه مطلب
امام زمان (عج)
ظهور منجي آخر الزمان از جمله مسايلي است كه شيعه و سني به آن معتقدند و در منابع روايي هر دو، روايات متعددي در اين باره وجود دارد.
پيامبر خدا و اهل بيت، نشانه هايي را كه پيش از ظهور حضرت ولي عصر(عج) رخ مي دهد، ارائه كرده اند تا مردمي كه در دوران پيش از ظهور زندگي مي كنند خود را براي اين اتفاق بزرگ آماده سازند و همچنين مردم دوران هاي ديگر مدعيان دروغين را بشناسند.
يكي از اين نشانه ها كه اخبار فراواني را به خود اختصاص داده، رخدادهاي مرتبط با كشور مصر است. ناآرامي هاي كنوني اين كشور و جنبش مردم مسلمان اين ديار، نگاه ها را بيش از گذشته به سوي اين پيش گويي ها جلب كرده است. چرا كه برخي از اين نشانه ها همچون جنبش هاي پي در پي مردمي در كشورهاي عربي و كشيده شدن اين حركت هاي مردمي به كشور مصر، با حوادث كنوني اين سرزمين قابل تطبيق است.
اما به راستي آيا حوادث كنوني مصر همان است كه در روايات اهل بيت براي ظهور حضرت ولي عصر پيش بيني شده؟...

اَللّهُمَّ اِنّى اُجَدِّدُ لَهُ فى صَبيحَةِ يَوْمى هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيَّامى، عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً .... اَللّهُمَّ اِنْ حالَ بَيْنى وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً، فَاَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً كَفَنى، شاهِراً سَيْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى...؛
خدايا به راستي من تجديد عهد ميكنم براي او در بامداد امروز و هر روز كه زنده باشم، به گونهاي كه از آن برنگردم و براي ابد دست برندارم.
اگر كه، من و تو، همان كاري را بكنيم كه همه ميكنند؛ قطعاً، به همان نتيجهييخواهيم رسيد، كه همه ميرسند.
از راهِ كارهايِ تكراري و هميشگي، هرگز، نميتوان به دستاوردهايِ نو و غيرتكراري رسيد:
به هرزه، بي «مي» و «معشوق»، عُمر ميگذرد/ بَطالتم بَس؛ از امروز، كار خواهم كرد
به يادِ «چشمِ» تو، خود را، خراب خواهم ساخت/ بنايِ «عهد قديم»، استوار خواهم كرد ...
[حافظة شعر ايران؛ حافظِ قرآن]
دُعاي عهد قديم، فقط خواندني نيست؛ كار كردني ـ هم ـ هست، به كار بردني ـ هم ـ هست.
دعاي عهد، پيماننامهيي ست كه ـ حتماً ـ به امضاي دو طرف بايد برسد؛ وگرنه، نه معنا دارد و نه موجوديت! پيمانشكني، ريشه در ناداني و سُست عهدي دارد.
نميشود ندانست، و كاري كرد!
آن كه نميداند چه ميكند، در واقع، دارد كاري نميكند؛ و اي كاش، اصلاً، كاري نميكرد! پيامبر دلآگاه و دلسوزمان ـ حضرتِ ختمي مرتبت، صلّي الله عليه و آله ـ با دلشورهيي دلسوزانه ميگفت: «آنكه، نادانسته كاري ميكند؛ به جاي آنكه كار را درست كند، خرابتر ـ هم ـ خواهد كرد!»
[نهجالفصاحه/سخن شمارة 3058]
توبه و تغيير، تنها راه، براي كاري كردنست.
انقلاب، ديگرگونسازي ست: انقلاب، ديگرگون شدنست. انقلاب، ديگرگون كردنست.
و «خلّاقيت»،
يعني اينكه شما كاري بكنيد كه تا كنون نميكردهايد؛ و در نتيجه، به دستاوردي نايل شويد، كه تاكنون در دنيايتان نبوده است!
«انتظار» هم، نوعي انقلاب است؛
«انتظار» هم، نوعي خلّاقيت است. از «خلّاقيت انتظار»، ميبايد بهطور «خلّاقانه» بهره گرفت.
وگرنه، همين انتظاري كه ميتوانست بهترين «فرصت» براي «زمين» و «زمان» باشد، به صورت بدترين «تهديد» رُخ ميتواند نمود!
بياييد كاري بكنيم،
و با «مديريتِ تهديدها»، بهترين فُرصتهاي انسان و جهان را، بيافرينيم.
از هر فرصتي كه به خوبي استفاده نكنيم ـ
باور كنيد كه خودش به بدترين تهديد، تبديل خواهد شد.
نميشود كاري نكرد، و به جايي رسيد؛ و شايد «مسألهشناسي»، نخستين كاري باشد كه بايد كرد. آن كس كه مسألههايش را نميشناسد، و يا اگر ميشناسد، آنها را نميتواند دستهبندي و اولويتبندي كند ـ حتماً ـ شكست خواهد خورد! ... امّا، آنكه مسألة خودش را ـ مسألة اساسي و حياتي خودش را ـ به خوبي شناخته است؛ به واقع، در راهِ نوآوري و «مهندسيِ مجدّدِ زندگي»، گام نهاده است. «خلّاقيت»، دوباره ديدنست؛ و «نوآوري»، دست دادن با آيندهيي ست كه آمدنيست!
ماهنامه موعود شماره 120